جدول جو
جدول جو

معنی خاک قرمز - جستجوی لغت در جدول جو

خاک قرمز(کِ قِ مِ)
خاک رس. خاک رست. رجوع به خاک رس شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خاک ریز
تصویر خاک ریز
جایی که در آن خاک ریخته باشند، محلی در کنار خندق که خاک های کنده شده را برای جلوگیری از عبور و مرور در آنجا می ریزند
فرهنگ فارسی عمید
(لِ قِ مِ)
در بازی ورق اطلاق بورقهائی میشود که خال آنها قرمز است، مقابل خال سیاه
لغت نامه دهخدا
(کِ نَ)
گرد که بباد رود. غار. دقعاء. بوغا
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان افشار بخش اسدآباد شهرستان همدان، واقع در 3 هزارگزی باختر قصبۀ اسدآباد و کنار راه فرعی اسدآباد به آجین، ناحیه ای است جلگه ای و سردسیر و مالاریائی دارای 2246 تن سکنه که مذهبشان شیعه و زبانشان ترکی و فارسی است آب آنجا از سه رشته قنات و رودخانه شهاب لوجین میباشد، محصولاتش غلات و انگور و لبنیات و صیفی و شغل اهالی زراعت و گله داری میباشد، صنایع دستی زنان قالی بافی و راه اتومبیل رو است این ناحیه یک دبستان و 12 باب دکان دارد، قالیچه های بافت این ده در بخش اسدآباد بخوبی مشهور است و تپه مصنوعی از آثار ابنیۀ قدیمیه نیز در آنجا وجود دارد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
گندم خرد شده به همراه خاک، نوعی سیاه دانه، قلوه سنگ، خاک، ماسه
فرهنگ گویش مازندرانی